حجامت حجم
درگلوگاه عصب
کفالت کفل راه را بر ذهن اسب می شود
ومهنای درد درهنوز آمدن
برانتباه تباه می شود
تب آه می شود
آه می شود.
ومن تنها در منتها می مانم.
بوی شراب بیهق
می پیچدازلبانت.
ماهی می خندد به روی ماهت.
موج گر می گیرد ازالتهابت.
اسطوره ایست عریان آن تن پوش سیاهت.
یکی می زند بر در(تق.تق)
بوی شراب بیهق.
مرغی می خواند(حق.حق)
بوی شراب بیهق.
یاهو.یاهو
می کنه چشمات جادو
آهو.آهو
این حسهای وحشی مال کجاست بانو.
صبح که از خواب پا میشم میشاشم تو ذهنم
((ای عشق همه بهانه از توست ))
هزارویک شب سهراب هم که باشی
مهرگیات نخواهم شد.
آی!
یکی به دادم برسه
دارم ملافه ذهنمو خیس میکنم.
چقدر بلند می افتم
استغفرواستفراغ.
اغم گرفته
ومرگ هنوز گوشاش سرخ نشده.
دارم زندگی رو تونفسهام چرت میزنم
بسه دیگه چرت وپرت!
پرت نشی نفله!
دل تودلم نیست
هرچی هست تواین دل هرزه گردمه!
عبورازبالاسر خدا که ممنوع نیست؟!
آخه من دیگه اون بچه چهارسال پیش نیستم
حالا دیگه چهل سالمه!!!
کی گفته که شاش و شیشه هردو از یه خونواده اند وازاهالی توازن شیشلیک.
شیشدرتونبندن بدبخت!
انزجارخودش چهار تا در داره
به زجرکشیدنش نمی ارزه.
خبردار وایستا بینم بچه!
می خوام بشاشم.
آی!
تراوشات ذهنم.
توچهار سوق انتظار هم که بشاشی
برات نون نمیشه.
پس راحت باش
بشاش توذهنت
((ای عشق همه بهانه از توست))
صحنه اول(دوتادل تنهاکه می خوان باهم حرف بزنن _بالا سرشون دوتاچوبه دار_عمق صحنه دوتاگلدون که گلاش یکی بی رنگ ویکی دیگه سیاه_یه پرده سفید هم جلوی سن برای اینکه تماشاگرا نتونن محتویات دلارو ببینن.سبک نمایش هم یه جورایی ابزورد